عکس ، عکس های عاشقانه ، عکس های جالب ، عکس گل ، عکس و متن عاشقانه ، عکس و مطالب زیبا

حکما ,جملک ، عکس جملات حکیمانه - سخنان بزرگان جهان . جملات قصار زیبا . جملات زیبا و اموزنده از بزرگان ,سخنان حکیم ارد بزرگ, سخنان بزرگان , فلاسفه . جملات وایبری .جملات قصار,جملات زیبا و آموزنده,حکیم ارد بزرگ

عکس ، عکس های عاشقانه ، عکس های جالب ، عکس گل ، عکس و متن عاشقانه ، عکس و مطالب زیبا

حکما ,جملک ، عکس جملات حکیمانه - سخنان بزرگان جهان . جملات قصار زیبا . جملات زیبا و اموزنده از بزرگان ,سخنان حکیم ارد بزرگ, سخنان بزرگان , فلاسفه . جملات وایبری .جملات قصار,جملات زیبا و آموزنده,حکیم ارد بزرگ

افزایش درآمد نفتی کشور؛ با لغو تحریم‌ها

افزایش درآمد نفتی کشور؛ با لغو تحریم‌ها    
۱۳۹۴\۰۸\۱۲ - ۳:۵۸ PM


وزیر اموراقتصادی و دارایی با اشاره به شرایط جدید پسابرجام گفت: با لغو تحریم ها درآمدهای نفتی کشور افزایش می یابد که این درآمدها باید در خدمت رشد و توسعه ی کشور قرار گیرد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، دکتر طیب نیا صبح امروز (سه شنبه) در همایش روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، افزود: پس از لغو تحریم ها امکان دسترسی به منابع مالی خارجی و منابع مسدود شده ی کشور نیز فراهم خواهد شد و همه ی اینها فرصت های جدیدی است که در برابر ما قرار می گیرد و امکان دسترسی به رشد بالای اقتصادی را فراهم می کند.


وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید براینکه در این شرایط نباید اشتباهات گذشته را تکرار کنیم بر لزوم حرکت در جهت کاهش وابستگی و کاهش آسیب پذیری کشور تاکید کرد و گفت: برای رسیدن به رشد اقتصادی مطلوب نیازمند ورود منابع مالی و سرمایه گذاری خارجی هستیم و انتظار ما از سفرای ایران این است که فرصت های سرمایه گذاری کشور را به طرف های خارجی معرفی کنند.
-------------------------
تیراندازی آسیا؛ تیم تفنگ ۱۰ متر بانوان نقره ای شد    
۱۳۹۴\۰۸\۱۲ - ۳:۴۴ PM


بانوان تیم ملی تیراندازی‌ در رشته تفنگ بادی در ادامه نخستین روز مسابقات قهرمانی آسیا، به مدال نقره دست یافتند.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از روابط عمومی فدراسیون تیراندازی جمهوری اسلامی ایران ؛ این رقابتها در رشته تفنگ 10 متر بانوان با ترکیب نرجس امام قلی نژاد ، الهه احمدی و مه لقا جام بزرگ در حالی پیگیری شد که نمایندگان کشورمان در مصاف با حریفان آسیایی با امتیاز 1243 مدال نقره تیمی این رشته را از آن خود کردند، چین در جایگاه اول و کره جنوبی در جایگاه سوم ایستادند.


در رده بندی انفرادی مرحله مقدماتی نرجس امام قلی نژاد با امتیاز 416 ضمن قرار گرفتن ‌در رده ششم، به فینال این رشته راه یافت.


الهه احمدی و مه لقا جام بزرگ،‌ در پایان این مرحله با امتیاز 414/6 و 413/3 به ترتیب در رده های نهم و دوازدهم آسیا قرار گرفتند.


سیزدهمین دوره مسابقات تیراندازی قهرمانی آسیا از 12 تا 22 آبان با حضور 835 ورزشکار از 32 کشور آسیایی در کویت برگزار می شود.

____________________________


 اندیشه پروازگر است ، جایی فرودش آوریم ، که مهربانی و شادی خانه دارد . حکیم ارد بزرگ

اندیشه و انگاره ای که نتواند ، آینده ای زیبا را مژده دهد ، ناتوان و بیمار است . حکیم ارد بزرگ

ادب دارای ریشه است ، خانواده و فامیل ، نژاد و تبار ، سرزمین و زیستگاه ، همه و همه ، بر میزان ادب هر آدمی تاثیر گذارند .  حکیم ارد بزرگ

ارزش استاد را دانستن هنر نیست ، وظیفه و بایستگی است .  حکیم ارد بزرگ

نگاه خردمندان به ریشه ها می رسد ، و دیگران به شاخه ها. حکیم ارد بزرگ

پدر فلسفه جدید ، پدر فلسفه نوین ایران ، بزرگترین فیلسوف معاصر ، جمله نوشته های بزرگ ، عکس سخنان بزرگان ، عکس جملات بزرگان ، عکس جملات حکیم ارد بزرگ ،  ارد بزرگ  , حکیم ارد بزرگ , اردبزرگ , حکیم اردبزرگ , ارود بزرگ , اورد بزرگ , مجتبی شرکا , مجتبی شرکاء , great orod , hakim orod bozorg , بزرگترین فیلسوف جهان , فیلسوف جهانی کشورمان حکیم ارد بزرگ ، کتابها و سخنان حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف جهان و پدر فلسفه نوین ، Doubtless, now Great Orod is the greatest philosopher of world  ، فیلسوف ایرانی  , پدر فلسفه نوین , پدر فلسفه جدید , فیلسوف بزرگ ، حکیم ارد بزرگ , Great Orod is the greatest philosopher of world

 

 پرهای خون آلود برآزندگان ، نما و نوای آزادی آیندگان است . حکیم ارد بزرگ

پشتکار ، گوهر مردان و زنان فرهمند است . حکیم ارد بزرگ

انتخابات درست و سازنده ، نخستین داروی دردهای یک سرزمین است  . حکیم ارد بزرگ

جایگاه هنر و هنرمند ، بسیار ارزشمند است . حکیم ارد بزرگ

نقد کننده دانا ، نگاهی سیاه و یا سپید ندارد ، او توامان درستی و نادرستی هر کاری را می بیند و از هر دوی آنها سخن می گوید. حکیم ارد بزرگ

 

پدر فلسفه جدید ، پدر فلسفه نوین ایران ، بزرگترین فیلسوف معاصر ، جمله نوشته های بزرگ ، عکس سخنان بزرگان ، عکس جملات بزرگان ، عکس جملات حکیم ارد بزرگ ،  ارد بزرگ  , حکیم ارد بزرگ , اردبزرگ , حکیم اردبزرگ , ارود بزرگ , اورد بزرگ , مجتبی شرکا , مجتبی شرکاء , great orod , hakim orod bozorg , بزرگترین فیلسوف جهان , فیلسوف جهانی کشورمان حکیم ارد بزرگ ، کتابها و سخنان حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف جهان و پدر فلسفه نوین ، Doubtless, now Great Orod is the greatest philosopher of world  ، فیلسوف ایرانی  , پدر فلسفه نوین , پدر فلسفه جدید , فیلسوف بزرگ ، حکیم ارد بزرگ , Great Orod is the greatest philosopher of world

 

 از آدم های کوچک ، نمی توان سیاستمدار بزرگ ساخت .  حکیم ارد بزرگ

اگر حزب سیاسی شما ، به برنامه های خود عمل ننمود ، بی درنگ ترکش کنید . حکیم ارد بزرگ

امروزه انتخابات آزاد ، تنها راهکار ادامه ماندگاری یک دودمان سیاسی است . استاد ارد بزرگ

نقد بی کینه دیگران بر کار ما ، پاداشی است ، که ارزش آن را باید دانست .  حکیم ارد بزرگ

بیچاره مردمی که قهرمان ندارند . حکیم ارد بزرگ (بزرگترین فیلسوف)


عکس جملات فلسفی ، عکس جملات قصار ، حکما ، حکیم بزرگ ، عکس جملات حکیمانه


فیلسوف قرن ، بزرگترین فلاسفه جهان ، اندیشمندان ایران ، عکس متفکرین جهان ، چهره های ماندگار ، حکیم ارد بزرگ ، بزرگترین متفکر جهان اسلام ، بزرگترین فیلسوف آسیا ، بزرگترین فلاسفه تاریخ ، عکس سخنان بزرگان ، عکس بزرگان فلسفه ، ارد بزرگ بزرگترین اندیشمند دنیا، عکس مشاهیر ایران ، great orod , hakim orod bozorg

 


آنکه پریدن نمیداند نباید بر پرتگاه آشیانه بسازد. نیچه

 

غرور خود را نگهدار ولی برای او زیست نکن. کارن استیونس

 

خوشبخت کسی است که در او مهر و دوستی لانه دارد . حکیم ارد بزرگ



مهم نیست اگر زمین بخورید، مهم دوباره برخاستن است . ونیسنت لمباردی

 

میان مؤثر بودن (انجام کار درست) و کارآیی (انجام درست کار) تفاوت وجود دارد. پیتر دراکر

 

عده ای بزرگ زاده میشوند، عده ای بزرگی را بدست می آورند و عده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند. شکسپیر



سوگند به مهر که هیچ اندیشه ایی ، بی آن توان ایستایی ندارد . حکیم ارد بزرگ



اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم ، روزی می رسد که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی مرتکب می شوبم . شوپنهاور

 

زندگی از سه جزء تشکیل شده است:آنچه بوده ، آنچه هست و آنچه خواهد بود.بیائید تا از گذشته برای حال استفاده کنیم و در حال چنان زندگی کنیم که زندگی آینده بهتر باشد. شکل دادن به زندگی وظیفه خودمان است . به صورتی که آنرا بسازیم ، این بازسازی مایه زیبایی و یا مایه شرمساری ما می شود. ویر

 

مهری ماندگار می ماند ، که در آن ادب و برخورد درست ، هویدا باشد . حکیم ارد بزرگ



اگر کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست . بزرگمهر حکیم

 

همه خوبند اما نه برای همه کار . مثل اسپانیائی


فیلسوف قرن ، بزرگترین فلاسفه جهان ، اندیشمندان ایران ، عکس متفکرین جهان ، چهره های ماندگار ، حکیم ارد بزرگ ، بزرگترین متفکر جهان اسلام ، بزرگترین فیلسوف آسیا ، بزرگترین فلاسفه تاریخ ، عکس سخنان بزرگان ، عکس بزرگان فلسفه ، ارد بزرگ بزرگترین اندیشمند دنیا، عکس مشاهیر ایران ، great orod , hakim orod bozorg


زمین همچون آینه می تواند ، بازخورد رفتارها و کنش های ما باشد .  حکیم ارد بزرگ


نگهداری از زیست بوم های گیاهی و جانوری ، ریشه در منش و فرهنگ ما دارد .  حکیم ارد بزرگ


شادی ، بر سراپرده خانه نابود کنندگان دشت ها و جنگل ها ، نخواهد نشست .  حکیم ارد بزرگ


زمین رویشگاه گل هاست ، این ما هستیم که تن پوشی از آلودگی بر تنش می کشیم .  حکیم ارد بزرگ


گریزی از بازگشت کنش های ما نیست ، آنچه بر زیست بوم خویش جاری ساخته ایم ، خیلی زود دامن گیرمان خواهد شد .  حکیم ارد بزرگ


گیاهان ، بهترین و پاکترین زنجیره خوراک آدمیان هستند .  حکیم ارد بزرگ


آدمیان ، همواره نیازمند آموزشهای زیستگاهی هستند .  حکیم ارد بزرگ


شکار جانوران را باید به فراموشی سپرد .  حکیم ارد بزرگ


واژه شکارچی ، نه تنها زیبا نیست که شرم آور و بسیار زشت است .  حکیم ارد بزرگ


به خانه ها و فروشگاه هایی که در آنها ، لاشه خشک شده جانوران و یا پوست کنده شده آنها گذاشته شده است ، پا نگذارید .  حکیم ارد بزرگ

 
شکارچیان جانوران را از سرزمینمان بیرون بریزیم .  حکیم ارد بزرگ


پارک ها و جنگل های ما ، باید پر باشد از جانوران زیبا همانند آهو ، گوزن ، کبک ، بلدرچین و ... باید زندگی به زیستگاه ما باز گردد .  حکیم ارد بزرگ


زمین بسیار کوچک است ، آن را باید از توفان زباله نجات داد .  حکیم ارد بزرگ


از روستاها تا شهرها ، همه جا ، نیاز به وجود "سازمان های مردم نهاد زیست محیطی" هست .  حکیم ارد بزرگ


زیستگاهای گیاهی و جانوری ، ثروت و دارایی بسیار با ارزش ملی است ، ارزش نگهداری از آنها ، کمتر از نگهبانی "بانک مرکزی" نیست .  حکیم ارد بزرگ


به کودکان خویش ، دوستی با طبیعت را بیاموزیم .  حکیم ارد بزرگ


همه ما آدمیان ، در برابر زیستگاه خویش مسئولیم .  حکیم ارد بزرگ


همان گونه که با آدمیان مهربان هستیم ، به زمین و آب و هوا نیز مهر بورزیم .  حکیم ارد بزرگ


در کوهستان ، ارزش دستان مهرآمیز آدمیان را ، براستی می توان فهمید .  حکیم ارد بزرگ


خودخواه ترین آدمیان ، در کوهستان ، دوستی و مهر را ، با جان و دل پذیرا می شوند .  حکیم ارد بزرگ


کوهستان ، نهیب مهر است و دوستی .  حکیم ارد بزرگ


فرید الدین محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری


گم شدم در خود چنان کز خویش ناپیدا شدم                 شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم

سایه یی بودم ز اول بر زمین افتاده خوار               راست کان خورشید پیدا گشت نایپدا شدم

ز آمدن بس بی نشان و از شدن بس بی خبر                   گویا یک دم برآمدم که آمدم من یا شدم

نه مپرس از من سخن زیرا که چون پروانه ای                   در فروغ شمع روی دوست ناپروا شدم

در ره عشقش قدم درنه اگر با دانشی                      لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم

چون همه تن دیده می بایست بود و کور گشت                این عجایب بین که چون بینای نابینا شدم

خاک فرقم اگر یک ذره دارم آگهی                        تا کجاست آنجا که من سرگشته دل آنجا شدم

چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان                     من ز تاثیر دل او بی دل و شیدا شدم

 

فرید الدین محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری در ردیف بزرگترین عرفای جهان محسوب می شود . عطار الگوی فکری مولانا جلال الدین محمد بلخی می باشد . عطار در قرن ششم و هفتم هجری زندگی بزرگ منشانه خویش را در ایران زمین سپری نمود . در ابتدای زندگی شغل عطاری را که از پدر به ارث برده بود پیشه کرد . بزرگان نوشته اند که وی روزی در دکان خویش نشسته بود و درویشی به نزد عطار آمد . درویش چند بار هو حق گفت و نام خدا را صدا زد ولی عطار توجهی نکرد . درویش اندوهگین شد و به عطار گفت ای مرد تو چگونه خواهی مرد ؟ عطار گفت همانگونه که تو خواهی مرد . درویش پاسخ داد آیا تو چون من میتوانی بمیری ؟  عطار گفت آری میتوانم . درویش کاسه ای چوبی داشت بر زیر سر نهاد و عبایش را بر سر کشید و گفت یا حق الله و فورا جان داد . عطار پس از این واقعه زندگی مادی جهان را ترک کرد و روی به عرفان و حق و تصوف آورد . زیرا درسی که درویش به وی داده بود زندگی وی را دگرگون نمود . این واقعه شگفت انگیز را نقطه عطف زندگی عارفانه محمد بن ابراهیم نیشابوری یکی از بزرگ ترین عرفای جهان دانسته اند . پیرامون بزرگ منشی و سلوک او این نکته کافی است که مولانا و دیگر عرفای بزرگ جهان خود را در برابر عطار کوچک می دانسته اند . ( برگرفته از نفحات الانس )

چندی بعد وی در خدمت مجد الدین بغدادی شاگرد نجم الدین کبری به کسب مقامات و دانش پرداخت و بعد از سفرهایی که کرد در همان زادگاه خویش در سال 627 هجری برابر با 1229 میلادی درگذشت . در ایران همه ساله 25 اردیبهشت ماه مراسم گرامیداشت این بزرگ مرد ایرانی است . عطار با کلامی گرم , دلنشین , همراه با عشقی سوزان سخنان خود را بیان کرده است . عطار به داشتن آثار متعدد در میان عرفا مشهور است . وی درون خانقاها و زندگی دراویش را به سبکی زیبا برای مردم بیان کرده است . دیوان قصائد و غزلها و ترانه های او پر است از معانی دقیق عرفان و خصوصا با غزلهای او تکاملی خاص و قابل توجه در غزلهای عرفانی ملاحظه میگردد . غیر از دیوان مفصل عطار مثنویهای متعدد او مانند اسرار نامه , الهی نامه , مصیبت نامه , وصیت نامه , منطق الطیر , بلبل نامه , شتر نامه , مختار نامه , خسرو نامه , مظهر العجایب , لسان الغیب , مفتاح الفتوح و . . . باقی است . همه این نوشتارهای به نحوی بسیار زیبا عرفان را بیان کرده اند . ولی شاهکار همه این ها منطق الطیر است . منطق الطیر منظومه ای است بالغ بر 4600 بیت . در این کتاب بحث بر سر پرنده ای داستانی به نام سیمرغ است . داستانی تخیلی ولی بر پایه اساس زندگی انسان نوشته شده است . سیمرغ همان حضرت حق است . از میان پرندگان هدهد نقش راهنمای آنان را برعهده میگرد . هدهد نقش پیر مرشد را دارا می باشد . هریک به دلیل وابستگی های مادی زندگی روزمره خویش از سفر به جایگاه حضرت حق در میمانند . در میان راه به دلیل دشواری های بسیار ( موانع بزرگی که در زندگی انسان وجود دارد ) و تمثیل به داستان شیخ صنعان در طلب , سیمرغ پای در راه رسیدن به بارگاه حضرت حق می شود . سیمرغ راهی گذر از هفت وادی عرفان و سلوک یعنی طلب , عشق , معرفت , استغنا , توحید , حیرت , فقر و فنا می شود و بسیاری دیگر از پرندگان تا چند مرحله نخست بیشتر نمی توانند وارد شوند و از ادامه راه باز می مانند . در همه مرغان با بال و پری شکسته و درمانده باقی میماند که نتوانستند هفت مرحله را بگذرانند . در آنجا به عجز و ناتوانی و حقارت خویش در برابر سیمرغ اعتراف میکنند . این منظومه شاهکاری عرفانی محسوب می شود که زندگی انسانها را با زندگی پرندگان نمایش می دهد . مقام و منزلت عطار در حدی است که صائب تبریزی و مولانا که خود یکی از سه عارفان بزرگ ایران زمین به حساب می آید درباره عطار چنین گفته اند :

صائب تبریزی :

میتوانم خاک پای عارف رومی شدن                                 در سخن هرچند عطار و سنایی نیستم

خواهد رسید رتبه صائب به مولوی                               گر مولوی به رتبه عطار می رسد

مولانا :

هفت شهر عشق راعطار گشت

 

ماهنوز اندر خم یک کوچه‌ای

 

من کی ام اندر جهان سر گشته ای                      در میان خاک و خون آغشته ای

در ریای خود منافق پیشه ای                          در نفاق خود ز حد بگذشته ای

شهر گردی خودنمایی رهزنی                          مفلسی بی پا و سر سرگشته ای

در ازل گویی قلم رندم نبشت                         کاشکی هرگز قلم ننوشته ای

یک سر سوزن ندیدم روی دوست                       پس چرا گم کرده ام سر رشته ای

برهمی جوید دلم ناکشته تخم                      کاشکی یک تخم هرگز کشته ای

کیست عطار این سخن را هیچکش                  با دلی خاکی به خون بسرشته ای

.................................

تا ما سر ننگ و نام داریم                      بر دل غم تو حرام داریم

تو فارغ و ما در اشتیاقت                        بیچارگی تمام داریم

ز اندیشه آنکه فارغی تو                      اندیشه بر دوام داریم

گه دست ز جان خود بشوییم                    گه دست به سوی جام داریم

گه زهد و نماز پیش گیریم                       گه میکده را مقام داریم

گه بر سر درد درد ریزیم                      گه بر سر کام کام داریم

ما با تو کدام نوع ورزیم                      وز هر توعی کدام داریم

از تو به گزاف وصل جوییم                    یارب طعمی چه خام داریم

عطار چو فارغ است از نام                    ما گفته او به نام داریم

.................................

هفت شهر عشق عطار نیشابوری

مراحل 7 گانه عرفان ایرانی که ریشه در آئین کهن میترائیزم باستانی دارد

 

گفت ما را هفت وادی در ره است                   چون گذشتی هفت وادی،درگه است

وا نیامد در جهان زین راه کس                  نیست از فرسنگ آن آگاه کس

چون نیامد باز کس زین راه دور               چون دهندت آگهی ای ناصبور؟

چون شدند آن جایگه گم سر به سر             کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟

هست وادی طلب آغاز کار               وادی عشق است از آن پس ، بی کنار

پس سیم وادی است آن معرفت              پس چهارم وادی استغنا صفت

هست پنجم وادی توحید پاک              پس ششم وادی حیرت صعبناک

هفتمین وادی فقر است و فنا            بعد از این روی روش نبود تو را

در کشش افتی روش گم گرددت                  گر بود یک قطره قلزم گرددت

 

وادی اول:طلب

 ملک اینجا بایدت انداختن              ملک اینجا بایدت درباختن

در میان خونت باید آمدن                   وز همه بیرونت باید آمدن

چون نماند هیچ معلومت به دست              دل بباید پاک کردن از هرچه هست

چون دل تو پاک گردد از صفات                     تافتن گیرد ز حضرت نور ذات

 

وادی دوم:عشق

 کس درین وادی بجز آتش مباد                    وان که آتش نیست عیشش خوش مباد 

عاشق آن باشد که چون آتش بود              گرم رو و سوزنده و سرکش بود

عاقبت اندیش نبود یک زمان                       درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان

 

وادی سوم:معرفت

 چون بتابد آفتاب معرفت                    از سپهر این ره عالی صفت

هر یکی بینا شود بر قدر خویش                   بازیابد در حقیقت صدر خویش

سر ذراتش همه روشن شود                    گلخن دنیا بر او گلشن شود

مغز بیند از درون نه پوست او                   خود نبیند ذره ای جز دوست او

 

 

وادی چهارم:استغنا

 هفت دریا یک شَمَر اینجا بود                         هفت اخگر یک شرر اینجا بود

هشت جنت نیز اینجا مرده ای است                    هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است

 

وادی پنجم:توحید

 رویها چون زین بیابان درکنند                      جمله سر از یک گریبان برکنند

گر بسی بینی عدد، گر اندکی                  آن یکی باشد درین ره در یکی

چون بسی باشد یک اندر یک مدام                    آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام

 

وادی ششم:حیرت

مرد حیران چون رسد این جایگاه                     در تحیر ماند و گم کرده راه

گر بدو گویند"مستی یا نه ای؟                  نیستی گویی که هستی یا نه ای؟

در میانی یا برونی از میان؟                  برکناری یا نهانی یا عیان؟

فانیی یا باقیی یا هردویی؟                    یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟"

گوید:"اصلا می ندانم چیز من                وان "ندانم" هم ندانم نیز من

عاشقم اما ندانم بر کیم                 نه مسلمانم نه کافر پس چیم

لیکن از عشقم ندارم آگهی              هم دلی پر عشق دارم هم تهی"

 

وادی هفتم:فقر و فنا

 بعد از این وادی فقر است و فنا                   کی بود اینجا سخن گفتن روا

عین وادی فراموشی بود                  گنگی و کری و بیهوشی بود

...................................................................................................................

 

بزرگان ایران پیرامون عطار چنین سروده اند :

مولانا جلال الدین محمد بلخی

من آن مولای رومیام که از نطقم شکرریزد                      ولیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم.آنچه گفتم از حقیقت ایعزیز                               آن شنیدستم هم از عطار نیز
عطار شیخ ما و سنائیست پیشرو                         ما از پسسنائی و عطار آمدیم.


شیخ شبستری

مرا از شاعری خود عار ناید                   که در صد قرن یکعطار ناید
 

سلمان ساوجی

روز خاور گو سیه شو کآفتاب خاوری                 رفت تا صبح قیامتخاوران عطار شد؟
 

کمال خجندی

یار چون بشنید گفتارت کمال                  گفت حق گوئی توچون عطار ما
 

عبدالرحمان جامی

بوی مشک گفته عطار عالم را گرفت                   خواجه مزکوم استاز آن منکر شود عطار را
 

نعمةالله ولی

گمان کج مبر بشنو ز عطار                        هر آنکو در خدا گم شد خدا نیست
 

خواجه ابوالوفای خوارزمی

از صورت و نقش بگذر اسرار بجو                          میراث رسول و نقد اخیار بجو
در قصه و معرکه چه معجون گیری                       رو داروی دردرا ز عطار بجو
 

کاتبی نشابوری

گر چو عطار از گلستان نشابورمولیک                        خار صحرای نشابورم من و عطارگل
 

کمالالدین حسین خوارزمی

خاموشی به ز درس و تکرار مرا                    تجرید به از خلوت و ادوار مرا
کشاف و هدایه هر که خواهد اورا                     یک بیت ز گفته های عطار مرا
 

امیرحسینی

از دم عطار گشتمزنده دل                           پاک کردم همچو گل قالب ز گل
 

سیدمحمدنوربخش

آن را که به درگاه خدایار بود                           ایمن ز عذاب دوزخ و نار بود
تاج سر سروران عالم گردد                        گر خاک رهحضرت عطار بود
 

قاسم انوار

از این شربت که قاسم کرد ترکیب                            مگر در کلبه عطارباشد

 

نسیمی

آن کتابی که پر ز اسرار است                    منطقالطیر شیخ عطار است
 

 

جستارهای وابسته :

دانلود منطق الطیر عطار نیشابوری

دانلود زیست نامه عطار نیشابوری

زندگی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی

 

پژوهش و گردآوری از ا. پارسی , برداشت این نوشتار با ذکر نام و آدرس پایگاه آزاد است

پروین اعتصامی


شادروان پروین اعتصامی شاعر بلند آوازه ایرانی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.

" پدر پروین"

یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین "چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.

اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر است.

 "مادر پروین"

مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می داد.

"شروع تحصیلات و سرودن شعر"

پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد.

گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نو برایش پیدا کند ، همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.

هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر " ای مرغک " او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد ، ز آشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی شود زمانه

رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم ، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرمیدن آموز

 با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش " کتاب" است ؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده می شود ، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد.

شعر " گوهر و سنگ " را نیز در 12 سالگی سروده است.

شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند ، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند ، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.

" ادامه تحصیلات"

پروین ، در 18 سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی ( انگلیسی ) بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.

"سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی"

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصیلی پروین و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی ، بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی ، بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.

پروین در قسمتهای از اعلامیه "زن و تاریخ" گفته است:

« داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید. »

و درباره راه چاره اش گفته است :

« پیداست برای مرمت خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند. »

"اخلاق پروین"

یکی از دوستان پروین که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :

« پروین ، پاک طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف می زد و بیشتر فکر می کرد ، در معاشرت ، سادگی و متانت را از دست نمی داد . هیچ وقت از فضایل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت.»

همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و ارجمند باشد.

مهمتر از همه این ها ، نکته ای است که از میان اشعارش فهمیده می شود . پروین ، با آن همه شعری که سروده ، در دیوانی با پنج هزار بیت ، فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی و اخلاق شایسته اوست.

"نخستین چاپ دیوان اشعار"

پیش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمی دانست. او فکر می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار یک دوشیزه را ، راهی برای یافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروین و جدائی او از شوهرش ، به این کار رضایت داد. نخستین مجموعه شعر پروین ، حاوی اشعاری بود که او تا پیش از 30 سالگی سروده بود و بیش از صد و پنجاه قصیده ، قطعه ، غزل و مثنوی را شامل می شد.

مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند ، به گونه ای که دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ ، دست به دست میان مردم می چرخید و بسیاری باور نمی کردند که آنها را یک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزوینی ، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

" کتابداری"

پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) بود . کتابداری ساکت و محجوب که بسیاری از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمی دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ دیوانش وزارت فرهنگ نیز از او تقدیر کرد.

" دعوت دربار و مدال درجه سه"

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص ، مورد ستایش و احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است ، به او اهدا می کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذیرفت ، روحیه و اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر شود . او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد.

او که در 15 سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه می تواند به محیط اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟

او که انسانی آماده ، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها فریفته نمی شد.

در این جا یکی از اشعار پروین در مذمت اغنیای ستمگر را می خوانید :

 

برزگری پند به فرزند داد، کای پسر                               این پیشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت                              نوبت خون خوردن و رنج شماست

 

هر چه کنی نخست همان بدروی                            کار بد و نیک ، چو کوه و صداست

 

گفت چنین ، کای پدر نیک رای                                  صاعقه ی ما ستم اغنیاست

پیشه آنان ، همه آرام و خواب                                   قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا ، از همه بیگانه ایم                                      مرد غنی ، با همه کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست                                 کی غم سرمای زمستان ماست

تیره دلان را چه غم از تیرگیست                              بی خبران را چه خبر از خداست

 

" دوران بیماری و مرگ پروین"

پروین اعتصامی ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی -  دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد ، ناگهان در روز سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود ، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار بد شد و در بستر مرگ افتاد.

نیمه شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده ای به در خانه اش فرستادند ، ولی او نیامد و …. پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست .

پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود . این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است . گزیده ای از این شعر در ذیل آمده است :

این که خاک سیهش بالین است                      اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید                             هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آن همه گفتار امروز                               سائل فاتحه و یاسین است

آدمی هر چه توانگر باشد                                چون بدین نقطه رسد مسکین است

احمد آرام

اَحمَد آرام ( زاده: فروردین ۱۲۸۳ ، تهران - درگذشت : ۱۴ فروردین ۱۳۷۸ ، تهران )، مترجم و نویسندهٔ معاصر است. احمد آرام در تدوین دایرةالمعارف فارسی مشارکت داشته‌است.

احمد آرام در محله چاله‌میدان تهران متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه از دارالفنون، در سال ۱۳۰۴ به تدریس فیزیک و شیمی پرداخت. او متوجه شد که درس‌های تجربی بصورت نظری و بدون فعالیت آزمایشگاهی تدریس می‌شود. ایشان به ابتکار جدیدی دست زد و کتابی با عنوان هدیه سال نو «مجموعه تجربیات فیزیکی و شیمیایی» منتشر کرد. «هدیه سال نو» نخستین کتاب آموزشی در کارهای آزمایشگاهی شامل آزمایش‌های فیزیک و شیمی است که استاد احمد آرام آن را در بهمن سال ۱۳۰۴ تألیف کرده‌است. احمد آرام سپس به رشته حقوق روی آورد ولی پس از چندی آن را رها کرد و به پزشکی تمایل یافت، ولی این یک نیز چندان پایبندش نکرد و در آخرین سال آن را نیز رها کرد و به فعالیتهای فرهنگی و ترجمه روی آورد. وی به همراه دکتر نصیری از بنیانگذاران تألیف کتاب‌های درسی در ایران است و مدتی به عنوان معاون وزیر آموزش و پرورش در دهه ۲۰ خورشیدی فعالیت داشته‌است.

احمد آرام یکی از نخستین مؤلفان کتاب‌های درسی و آموزشی بود که هم به تنهایی و هم با کمک دیگران کتاب‌های فیزیک و شیمی دبیرستان را تألیف کرد. علاقه‌ای که به امیرکبیر داشت نام مجموعه‌ای از کتاب‌های خود را به نام «مجموعه امیر» نامگذاری کرد. احمد آرام تا حدود سال ۱۳۳۰ نزدیک به چهل جلد کتاب درسی و آموزشی نوشت.

احمد آرام یکی از پرکارترین مترجمین معاصر است که بیش از یکصد و چهل اثر از زبانهای انگلیسی فرانسه و عربی ترجمه کرده‌است. وی در ترجمه کتاب‌ها، دقت می‌کرد تا معادل‌های فارسی مناسب برای واژه‌های خارجی بیابد و از اصطلاحات و واژه‌های فرنگی استفاده نکند. خود وی در این باره می‌گوید:
   
    من در زمینه طب کتابی ترجمه کرده‌ام که حدود ۱۲۰۰ صفحه دارد. در این کتاب سعی کرده‌ام حتی یک کلمه فرنگی نیاورم. البته کار بسیار مشکلی است، ولی من این کار را انجام دادم.    
  
مرحوم احمد آرام روز ۱۴ فروردین سال ۱۳۷۸ در آمریکا درگذشت و طی مراسمی در روز ۲۲ فروردین و پس از انتقال به تهران تدفین شد. وی در سال ۱۳۸۲ به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار برگزیده شد.

وی بیش از ۲۰۰ اثر از زبانهای انگلیسی ، فرانسه و عربی ترجمه کرده‌است. برخی از آثار ترجمه ایشان شامل:

    * اثبات وجود خدا
    * سه حکیم مسلمان (نوشته حسین نصر)
    * علم و تمدن در اسلام (نوشته حسین نصر)
    * پیدایش و مرگ خورشید
    * تکامل فیزیک (تألیف آلبرت اینشتین)
    * تاریخ تمدن (نوشته ویل دورانت)
    * انتقال علوم یونانی بعالم اسلامی (تالیف دلیسی اولیوی)
    * مشرق زمین گاهواره تمدن
    * هگل و مبانی اندیشه معاصر
    * تاریخ علم (تالیف جرج سارتن)
    * شش بال علم
    * متفکران اسلام (نوشته بارون کاراد)
    * حدس‌ها و ابطال ها(نوشته کارل پوپر)
    * هگل و مبانی اندیشه معاصر (نوشته امیرمهدی بدیع)
    * یونانیان و بـربـرهـا (نوشته امیرمهدی بدیع)
    * هیئت
    * لغتهای قرآن
    * معلم نمونه
    * اندیشه‏های کلامی شیعه (نوشته مارتین مکدرموت)

کتاب آرام نامه در سال ۱۳۶۱ توسط انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی و به اهتمام دکتر مهدی تدوین شده و شامل خاطرات و گفتگوهایی با وی است.